English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7446 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
localization of function U موضع یابی کارکرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
localization U موضع یابی
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
involution U توان یابی قوه یابی
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
functioning [manner of functioning] U کارکرد
function U کارکرد
functionality U کارکرد
running U کارکرد
earning U کارکرد
workings {pl} U کارکرد
emergency operation U کارکرد
functions U کارکرد
functioned U کارکرد
mechanics {pl} U کارکرد
functional principle [Technology] U کارکرد
way of functioning U کارکرد
operation U کارکرد
mode of operation [Technology] U کارکرد
manner of functioning U کارکرد
returned U عملکرد کارکرد
anergasia U زوال کارکرد
motor function U کارکرد حرکتی
returning U عملکرد کارکرد
mand function U کارکرد خواستاری
return U عملکرد کارکرد
ego function U کارکرد خود
returns U عملکرد کارکرد
secondary function U کارکرد ثانوی
mental function U کارکرد ذهنی
empty running U کارکرد خالی
optimal performance U کارکرد بهینه
open shot U با کارکرد ازاد
tact function U کارکرد نامیدن
open shop U با کارکرد ازاد
output U کارکرد فرفیت
outputs U کارکرد فرفیت
adaptive functioning U کارکرد انطباقی
empty running U کارکرد بی اثر
functionalism U کارکرد گرایی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
diaschisis U کارکرد پریشی جانبی
operating ratio U نسبت کارکرد موتور یا ناو
tut work U کاری که مزد ان از روی کارکرد داده میشود
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
lodgment or lodge U موضع
lodgment U موضع
sited U موضع
sites U موضع
site U موضع
localities U موضع
emplacement U موضع
positioned U موضع
locality U موضع
locations U موضع
location U موضع
attack position U موضع تک
spot U موضع
position U موضع
spots U موضع
defects U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
locality U موضع مکان
stand U مکث موضع
turnabouts U تغییر موضع
position U وضعیت موضع
the seat of pain U موضع درد
inposition U مستقر در موضع
displacement U تغییر موضع
inposition U به موضع رفتن
positioned U وضعیت موضع
emplacement U موضع گرفتن
firing position U موضع تیر
turnabout U تغییر موضع
localities U موضع مکان
occupation of position U اشغال موضع
assumed position U موضع فرضی
battle position U موضع نبرد
block house U موضع مستحکم
blocking position U موضع سد کننده
primary position U موضع اصلی
primary position U موضع ابتدایی
punch position U موضع منگنه
lodgement U موضع گیری
covered position U موضع پوشیده
supplementary position U موضع یدکی
selection of position U انتخاب موضع
secondary position U موضع فرعی
secondary position U موضع یدکی
supplemental U موضع تکمیلی
lodgment U موضع گیری
spots U لکه موضع
deployment U موضع صف ارایی
spot U لکه موضع
rendezvous area U موضع انتظار
delay position U موضع تاخیری
defense position U موضع پدافندی
active site U موضع فعال
defense position U موضع دفاعی
alternate position U موضع یدکی
alternate position U موضع فرعی
supplementary position U موضع تکمیلی
confirmed location U موضع تایید شده
post U محل ماموریت موضع
switch position U موضع دفاعی بینابین
occupation of position U اشغال موضع کردن
post- U محل ماموریت موضع
switch position U موضع رابط دفاعی
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
key position U موضع حساس و مهم
posted U محل ماموریت موضع
posts U محل ماموریت موضع
outfield U موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
dummy U دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant U درمرتفع ترین موضع کامل
preselect U پیش بینی موضع کردن
dummies U دروغی تقلبی موضع فریبنده
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
cheat U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organises U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize U مرتب کردن ارایش دادن موضع
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
organizes U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing U مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheated U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheats U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displaces U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacing U جابجا شدن تغییر موضع دادن
foreland U زمین جلوی موضع دماغه سنگر
organising U مرتب کردن ارایش دادن موضع
displaced U جابجا شدن تغییر موضع دادن
permanent emplacement U موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
emplace U جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
olympic trench shooting U مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
hip shoot U تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot U موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
error detection U خطا یابی
fault detection U عیب یابی
troubleshooting U اشکال یابی
fault diagnosis U عیب یابی
quadricycle U چهارچرخه یابی
fault finding U عیب یابی
range finding U مسافت یابی
fringing U ریشه یابی
signal detection U علامت یابی
sourcing U منابع یابی
position finding U موقعیت یابی
i. and evdevolution U توان یابی
direction finding U جهت یابی
mark sensing U نشان یابی
knowledge acquisition آگاهی یابی
obstacle sense U حس مانع یابی
insinuation U رخنه یابی
troubleshooting U عیب یابی
goniometry U زاویه یابی
factoring U عامل یابی
debugger U اشکال یابی
cost finding U ارزش یابی
matchmaking U زوج یابی
orientation U جهت یابی
acquisition U هدف یابی
interpolation U درون یابی
interpolation U میان یابی
interpolations U درون یابی
interpolations U میان یابی
orientate U جهت یابی
orientates U جهت یابی
survey U زمینه یابی
surveyed U زمینه یابی
attainments U دست یابی
attainment U دست یابی
addressing U نشانی یابی
marketing U بازار یابی
accessing U دست یابی
accesses U دست یابی
accessed U دست یابی
achievement U دست یابی
achievements U دست یابی
access U دست یابی
positioning U موقع یابی
surveys U زمینه یابی
orientating U جهت یابی
levelling U ارتفاع یابی
edging U حاشیه یابی
edgings U حاشیه یابی
locations U مکان یابی
castaway U عمق یابی
location U مکان یابی
castaways U عمق یابی
ranging U مسافت یابی
summation U مجموع یابی
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
0موضع یابی کارکرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com